نامه سگ زرد
هادی خرسندی
يک نامه نوشته سگ زردي به شغالي
گفته است برادر تو چرا زير سؤالي؟
دنيا همه از جور و جفاي تو بنالد
دنيا همه از جور و جفاي تو بنالد
يک جاي جهان نيست تهي از نک و نالي
اطفال زمان را تو پدرسوخته،
اطفال زمان را تو پدرسوخته،
لولوزائوي زمين را تو پدرسوخته، آلي
از صلح گريزاني و با جنگ رفيقي
از صلح گريزاني و با جنگ رفيقي
از صبح الي شام به دنبال جدالي
با دست تو شد بي پر و بي بال کبوترو
با دست تو شد بي پر و بي بال کبوترو
ز همت تو جغد گرفته پر و بالي
در حبس تو هستند چه مردان و چه زنها
در حبس تو هستند چه مردان و چه زنها
با جان و دل روشن و افکار زلالي
پستي و پليدي و طرفدار جنايت
پستي و پليدي و طرفدار جنايت
حيوان جديدي، بشر رو به زوالي
چنگيز گر امروز نظاره گر ما بود
چنگيز گر امروز نظاره گر ما بود
در قتل و جنايت به تو ميداد مدالي
***
وقتي پرزيدنت سگ زرد چنين گفت
***
وقتي پرزيدنت سگ زرد چنين گفت
پاسخ نگرفت از پرزيدنت شغالي
گفتند که او وقت اراجيف ندارد
گفتند که او وقت اراجيف ندارد
هرچند خودش هست اراجيف خصالي
القصه چنين طعنه زده ديگ به ديگي
القصه چنين طعنه زده ديگ به ديگي
گفته است تو بيچاره چرا رنگ زغالي
در نامه خلاصه، کنه اي گفته به ساسي
در نامه خلاصه، کنه اي گفته به ساسي
کاي ساس تو از خون خلايق سرِ حالي!
آنکس که رکوردش زدن تيرخلاص است
آنکس که رکوردش زدن تيرخلاص است
گفته به رقيبش که پي قتل و قتالي
***
گفتم ز شغال و سگ و ترسم که برنجند
***
گفتم ز شغال و سگ و ترسم که برنجند
سگها و شغالان ز چنين ضربِ مثالي
گويم که بلانسبتِ سگها و شغالان
گويم که بلانسبتِ سگها و شغالان
گر بردمشان قاطي اينگونه رجالي
هم معذرت از قاطر و گوساله و غيره
هم معذرت از قاطر و گوساله و غيره
گر بر دلشان هست ز من رنج و ملالي
***
هادي! عصبي هستي و طنزت شده دشنام
***
هادي! عصبي هستي و طنزت شده دشنام
خونسرد و قوي باش و برو راه کمالي
در رابطه با بازي ايام، نزن ج
در رابطه با بازي ايام، نزن ج
اهرچند نه روئين تن و نه رستم زالي
با همت مردم برهد مملکت از بند
با همت مردم برهد مملکت از بند
گر صبر کني ششصد و هفتاد و سه سالي!
لس آنجلس – 24 ارديبشت 85
لس آنجلس – 24 ارديبشت 85
No comments:
Post a Comment